سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو تن در باره من تباه گردیدند ، دوستى که ازحد بگذراند و دروغ بافنده‏اى که از آنچه در من نیست سخن راند ] و این مانند فرموده اوست : که [ دو تن در باره من هلاک شدند دوستى که از حد گذراند و دشمنى که بیهوده سخن راند . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

.

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :15
کل بازدید :44700
تعداد کل یاداشته ها : 31
103/9/1
3:56 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
رهگذر[172]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
تابستان 1386[6]
بهترین کدهای جاوا اسکریپت
پیوند دوستان
 
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) در انتظار آفتاب تغییر مطلوب گل رازقی " به امــــــــــید آدمِ ســـــــــبزِ زندگــــــــــــیم " شهر عشق لیلای بی مجنون قیدار شهر جد پیامبراسلام .عاشق خدا . عاشقانه ای برای عشقــــــــــم اشک شور پرپر طب سنتی@ سخن آشنا اموزش ارایشگری مشاور جوک بی ادبی عکس های زیبا نبـ ـ ـ ـض ِ قلـــ م ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ایوون رویا مسیر عرشیان .: شهر عشق :. هفت آسمان ****پاییز تنهایی**** گیسو کمند کارشناس مدیریت دولتی تنها خاطرات و دل نوشته های دو عاشق عاشقتم غزل عشق * لـحـظــــه هــای بــارانی * درس های زندگی فلسفه یعنی رنج... بامزه یامهدی rezahosni فتح طلسم ها پیکو پیکس | منبع عکس 2 من یک خبرنگارم ... امام زمان راه های دور دل های نزدیکKH به نام خدا وبلاگ شخصی محمد نت سرای الماس دل خوش قرار عاشقی I AM WHAT I AM من،منم.من مثل هیچکس نیستم Tarranome Ziba متین ॡ★ تاوانِ پُــر سُکـوت ★ॡ غزلیات محسن نصیری(هامون) هرچی بخوای عاشق آسمونی... دل نواز ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن گرافیک رایانه رویابین خاطرات و دلنوشته ها من ودنیا طوبای محبت ریحانه دوستانه هم فال هم تماشا تینا!!!! pink love رویـــ .. موجــ .. کــهــکــشــان شاسوسا دختری از جنس خاک عرفان وادب دل نوشته های یک دیلامی منتظران مهدی(عج) عشقی بسان یک رویا کارت پستال و عکس کلنیک مشاوره و تغذیه درحسرت گفتن پدر میگ میگ تنها اسمان عمو همه چی دان شهید ابراهیم هادی روزگاری هست خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا حسرت پرواز دخترصورتی روزهای تکراری سماتکــــــــه حجاب گوهر ناب اجتماعی جوک بی ادبی ، جوک بی تربیتی عکس ، مدل لباس جدید عروسک نابغه ای از فضا دنیای خنده بهار عشق ایرانی عروس آرنیکا تایباد حجاب و نماز,زیباترین حس نیاز أنامدیون الحسین ع خودم وخودش yekta ....دختر شیرازی.... حسنا دانشجوی گمنام معتادان رمان... مجله اینترنتی عکس سارا یکتای ستودنی معماری نوین از هر دری سخنی شاهزاده ی تنهایی شایاجون مجله اینترنتی ویـــــو نــــا عکس های HD عشق نامه رادیـو پـارسـی بـلاگ مقالات مذهبی و قرآنی کـــودکـــ بــاهــوشـــ ـــ ــ ــ هدیه ی آسمانی من عــــشق زیـــــبا ♥ ازتومی نویسم ♥ وبگذر اخبار دنیای عشق پا به پای هم عدالت جویان نسل بیدار دهکده کوچک ما

سلام به تو که در همین نزدیکی هایی

امروز نمیدونم راجب چی بنویسم هرچند هم خیلی نگشتم امروز برای یکسری ازمایشات مجبور بودم یه سفر کوتاه  رفت و برگشت 400 کیلومتری داشته باشم حسابی از گرما و مینی بوس خسته شدم

سو‍ه های زیادی برای نوشتن بود اما نمیشه که هر حرفی رو اینجا بنویسم برای همین شرمنده

توی خیابون و گذر به چند تا سوژه خورم و دزدکی عکس گرفتم  اما فکر کنم به صلاح نباشه

فردا هم باید دوباره همین مسیر رو برم  من فقط حدود 4 ساعت برای استراحت و سفر فردا وقت دارم پس بهتره زود تر برم

تا روز دیگه و دیداری دیگه  در پناه خداوند منان  


86/6/4::: 11:40 ع
نظر()
  
  

سلام

شب بخیر

چون الان که دارم مینویسم پس با همین زمان وقت بخیر میگم نمیدونم که شما کی اینو میخونی

راستش یه چیزی برام جالب بود و اون اینکه شما از کجا پی بردین که من دخترم با توجه به اینکه من اصلا اشاره ای به جنسیت خودم نکرده ام . واقعا برام جای سواله که دلیل خطاب کردن من به این عنوان چی بوده . ایا از حس ششم استفاده کردی یا اینکه  چون دوست داری که من یه زن باشم این حس بر شما غلبه کرده که منو یه زن تصور کنید

اگه بگید که بر ما منت گذاشتی

در ضمن من که اصلا در مورد امضای الکترونیکی متوجه نشدم اصلا ندونستم که کجاست .

فکر کنم که از نظر شما امتحان میان ترم را خراب کردم ؟؟؟ نه ؟؟؟؟

بهر حال شما باید یاد بدید اونم با صبر و شکیبایی

چون این مسولیت اموزش بر عهده شماست و منم سعی میکنم که سواد آموز ( سواد آموز= بزرگسال بی سوادی که مشغول آموختن است ) خوبی باشم

 پ . ن :

ممنونم که زحمت کشیدی  ازتون کمال تشکر رو دارم

فکر کنم امتحان اخر ترمم خوب شده و این نتیجه صبر و بردباری شماست .

بایت اون قضیه هم چشم حتما بین خودمون میمونه

ممنونم که بهم اعتماد کردی و حاظر شدی که در راه یادگیری علم منو یاری بدی


86/6/3::: 11:3 ع
نظر()
  
  

سلام

دیروز برام یه اتفاقی افتاد که به نظر خودم عجیب بود

یکی از دوستانم به خونه زنگ زد و از بس هول بود فلانی خونه هستی؟

خودش هم کلی خندیید که ای بابا وقتی من تلفن خونتون رو گرفتم حتما خونه ای عجب سوال مسخره ای

بعدش هم گفت که یه گوشی نوکیا ان 70 گرفتم اما مشکل داره و صدای زنگش قطع شده منم بهش گفتم اینجوری نمی تونم راهنمایی کنم باید ببینمش .

مثل اینکه اون از خداش باشه گفت بیا بیرون تو کوچه من اونجام . منم از خدای خود صاف و بی خبر رفتم بیرون در فاطله حدودا 20 متری یه پیکان قرمز رنگ دیدم که چند نفر توش نشسته بودن ( خانواده دوستم بودن )اولش متوجه نشدم ولی وقتی دوستم گوشی رو بهم داد خودشو که جلوی دید خانوادش رو گرفته بود کنار کشید و به اونا علامت داد ( لابد این طرفه) داشتم میمردم و خیس عرق شده بودم بهر حال منم که خجالتی بودم گوشی اونو درست کردم و بهش دادم دلم میخواست هر چه زود تر از اون موقعیت دربرم واقعا سخته وقتی همه نگاهها روی کسی متمرکز بشه .

اما دوستم گفت که یه مشکل دیگه هم دارم ولی الان یادم رفته بذار یادم بیاد ولی مشکلی نبود اون فقط میخواست من بیشتر بمونم تا خانواده اش منو بیشتر ببینن دیگه داشتم میمردم واقعا سنگینی نگاهشنون رو حس میکردم .

تا حالا این جور خواستگاری ندیده بودم

فورا رفتم خونه و جریان رو برای مامان و بابام گفتم ولی بابام فقط بلد بود بخنده

اخه بابا این دیگه چه جورشه ؟؟ اگه من اونجا اب میشدم یا میمردم کی مسولیتشو به عهده میگرفت ؟؟؟؟

 

بهر حال


86/6/3::: 6:34 ص
نظر()
  
  

سلام به تو دوست عزیز

شکر خدا که ماوای گیر اوردم تا دوستانی که در صدد انتقال پیام یا نقطه نظرات خود به من هستند بتونن ما رو شرمنده خود کنن

پس ما رو با از نوشته ها و عقاید خود بی نصیب نکنید

ممنونم از لطفتون


86/6/1::: 7:23 ع
نظر()